بحران دریاچه ارومیه: علل، تأثیرات و مافیای آب
دریاچه ارومیه، یکی از مهمترین اکوسیستمهای آبی ایران، در گذشته به عنوان یک منبع طبیعی برای کشاورزی و حتی حملونقل شناخته میشد. در گذشته، تصاویری از این دریاچه در کتابها و منابع مختلف نشان میداد که حتی کشتیها قادر به حرکت در سطح وسیع آن بودند. اما اکنون، دریاچه ارومیه به یکی از بزرگترین بحرانهای زیستمحیطی ایران تبدیل شده است. چرا این دریاچه به این وضعیت رسیده؟ آیا خشکسالی عامل اصلی این فاجعه است؟ در ادامه، با بررسی دقیقتر این بحران، علل و عوامل اصلی آن را شفافسازی خواهیم کرد.
خشکسالی و کاهش منابع آبی: علت اصلی یا تنها یک عامل؟
اگرچه خشکسالی یکی از عواملی است که به خشک شدن دریاچه ارومیه کمک کرده است، اما واقعیت این است که این بحران تنها به دلیل کاهش بارشها به وجود نیامده. طبق دادههای هواشناسی، در ایران به طور میانگین ۲۵۰ میلیمتر بارش سالانه داریم که کمتر از یکچهارم بارش متوسط جهانی است. این موضوع بهتنهایی دلیل کافی برای بروز بحران آبی در ایران است، اما آیا فقط بارشها مسئولند؟
آمار و نمودارها
نمودارهای تغییرات میزان بارش و میزان آب دریاچه در دهههای اخیر، نشان میدهند که کاهش بارشها تنها بخشی از داستان است. بسیاری از رودخانههایی که به دریاچه ارومیه میریزد، به دلیل برداشتهای بیرویه آب برای کشاورزی، دیگر قادر به تأمین آب دریاچه نیستند. در حال حاضر، بخش عظیمی از منابع آبی این دریاچه توسط کشاورزیهای پرمصرف آب مصرف میشود.
مافیای آب و توسعه بیرویه کشاورزی
یکی از دلایل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه، مدیریت غلط منابع آبی است. بر اساس گزارشها، مافیای آب در این مناطق، که شامل افرادی با منافع اقتصادی است، در ایجاد این بحران نقش اساسی داشتهاند. این گروهها با توسعه بیرویه کشاورزی، استفاده از چاههای غیرمجاز و احداث سدها، به بهرهبرداری بیش از حد از منابع آبی پرداختهاند. از آنجایی که سهم کشاورزی از مصرف آب در ایران حدود ۹۰ درصد است، فشار زیادی به منابع آبی وارد میشود.
تصاویر هوایی
تصاویر هوایی از دریاچه ارومیه در طی چند دهه اخیر نشاندهنده افزایش سطح اراضی کشاورزی در اطراف دریاچه است. از سال ۱۳۸۰ تا امروز، مساحت اراضی زیر کشت در این ناحیه به بیش از دو برابر افزایش یافته است. این گسترش بیرویه کشاورزی نه تنها آب مورد نیاز دریاچه را کاهش داده، بلکه موجب ایجاد بحرانهای زیستمحیطی نیز شده است.
خودکفایی غذایی: یک شعار خطرناک
یکی دیگر از عواملی که به این بحران دامن زده، شعار خودکفایی غذایی است. این شعار که هدف آن تأمین امنیت غذایی کشور از طریق افزایش تولیدات کشاورزی است، در عمل باعث فشار بیمورد به منابع آبی شده است. به گفته فعالان محیط زیست، بسیاری از محصولات کشاورزی تولید شده در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، برای تأمین نیازهای داخلی کشور نبوده بلکه برای صادرات به کشورهای همسایه، مانند ترکیه و عراق، کاشته شدهاند. این محصولات از جمله سیب و چغندر، به دلیل مشکلات مدیریتی مانند نبود تکنولوژیهای بستهبندی و سردخانه، هر ساله به مقدار زیادی تلف میشوند.
سیاستهای غلط و تأثیرات اجتماعی بحران
انتقال آب از رودخانهها و همچنین حفر چاههای غیرمجاز، با وجود هشدارهای متعدد از سوی کارشناسان، همچنان ادامه یافت. در این شرایط، گروههای ذینفع با بهرهبرداری از منابع آبی در اطراف دریاچه ارومیه، بهطور سازمانیافته برای سودآوری بیشتر خود، فشارها را بر مسئولان افزایش دادند. این وضعیت منجر به بروز مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی گستردهای شده است. در حال حاضر، مناطقی که قبلاً از کشاورزی پایدار برخوردار بودند، به دلیل استفاده بیرویه از منابع آبی، تبدیل به بیابانهای شور شدهاند.
راهکارها و راهحلها
برای احیای دریاچه ارومیه و جلوگیری از بحرانهای آینده، ضروری است که مدیریت منابع آبی به شکلی بهینهتر و مسئولانهتر انجام شود. یکی از مهمترین اقداماتی که باید صورت گیرد، افزایش راندمان آبیاری است. در حال حاضر، راندمان آبیاری در کشاورزی تنها ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد از آب هدر میرود. بهبود این وضعیت نیازمند تغییرات گسترده در روشهای آبیاری، استفاده از تکنولوژیهای مدرن و کاهش ضایعات محصولات کشاورزی است.
علاوه بر این، تغییر سیاستهای کشاورزی و محدود کردن استفاده بیرویه از منابع آبی برای محصولات صادراتی، میتواند به حفظ دریاچه ارومیه کمک کند. اگر بتوان از آب بهطور بهینه استفاده کرد و کشاورزان موظف به پرداخت هزینههای واقعی آب شوند، میتوان امیدوار بود که جریان آب ورودی به دریاچه افزایش یابد و بحران جاری کاهش یابد.
نتیجهگیری: بحران یا فاجعه؟
دریاچه ارومیه به یک فاجعه زیستمحیطی تبدیل شده است که نه تنها آثار منفی زیستمحیطی دارد بلکه به تهدید جدی برای سلامت انسانها تبدیل شده است. به گفته کارشناسان، اگر بحران کنونی ادامه یابد، ممکن است در آیندهای نه چندان دور، مناطق اطراف دریاچه تبدیل به بیابانها و شورهزارها شوند که پیامدهای آن برای سلامت مردم و محیطزیست غیرقابل جبران خواهد بود.
باید در نظر داشت که این بحران نتیجهی یک مدیریت ناکارآمد و سوءاستفاده از منابع طبیعی است. مافیای آب و سیاستهای غلط کشاورزی باعث شدند که ایران به یکی از کشورهای با بالاترین میزان تنش آبی در جهان تبدیل شود. برای جلوگیری از ادامه این روند، نیازمند تغییرات بنیادین در سیاستهای کشاورزی و منابع آبی کشور هستیم.
دیدگاهتان را بنویسید