چگونه نفت یک کشور را نفرین می‌کند؟

آیا پایین بودن قیمت دلار برای اقتصاد ایران خوب است؟ شاید در نگاه اول پاسخ “بله” باشد، اما ماجرای دلار و اقتصاد ملی به همین سادگی نیست. در این ویدئو قصد داریم به بررسی پدیده بیماری هلندی بپردازیم که چگونه سرکوب نرخ ارز با فروش منابع طبیعی، در کنار تورم طولانی‌مدت، زمینه‌ساز نابودی صنایع داخلی و وابستگی به واردات شده است. این چرخه معیوب ۵۰ سال است که گریبان اقتصاد ایران را گرفته و تنها راه‌حل، آگاهی و تغییر مسیر است.


بخش اول: بیماری هلندی چیست و چرا به ایران مرتبط است؟

تعریف بیماری هلندی

بیماری هلندی زمانی رخ می‌دهد که یک کشور به دلیل صادرات منابع طبیعی، حجم زیادی از ارز به دست می‌آورد و این ارز با سرکوب نرخ تبدیل، به‌طور مصنوعی ارزش پول ملی را بالا نگه می‌دارد. نتیجه این فرآیند، ارزان شدن کالاهای خارجی و تضعیف تولید داخلی است.

داستان هلند و اقتصاد نفتی ایران

در دهه 1970 میلادی، هلند به دلیل کشف میادین گازی دچار این چالش شد، اما خیلی زود با اصلاح سیاست‌های اقتصادی، توانست از این دام خارج شود. اما در ایران، از سال 1352 که درآمدهای نفتی چهار برابر شد، این بیماری به جان اقتصاد افتاد و همچنان ادامه دارد.

نفرین منابع یا سوء‌مدیریت؟

منابع طبیعی به خودی خود یک نعمت هستند، اما اگر دولت‌ها از این منابع برای پوشاندن ضعف‌های ساختاری و کسب رضایت کوتاه‌مدت مردم استفاده کنند، نتیجه چیزی جز نابودی تولید داخلی و وابستگی به واردات نخواهد بود.


بخش دوم: داستان خیالی گاگولستان و اشتباهات تکراری

چرخه سرکوب نرخ ارز و تضعیف تولید

داستان خیالی گاگولستان را به یاد بیاورید:

  • محمد مولد تولیدکننده‌ای بود که با افزایش هزینه‌های تولید، مجبور شد از سودش بگذرد تا بتواند رقابت کند.
  • قادر صادرچی به دلیل افزایش هزینه‌ها، بازارهای صادراتی‌اش را از دست داد.
  • اکبر واردفر با واردات ارزان و ثابت ماندن قیمت دلار، روزبه‌روز ثروتمندتر شد.

نقش دولت در تشدید بحران

دولت گاگولستان، با فروش منابع طبیعی و پاشیدن دلار در بازار داخلی، جلوی افزایش قیمت ارز را می‌گرفت تا مردم راضی بمانند. این سیاست باعث شد تولید داخلی در رقابت با واردات نابود شود و در نهایت، اقتصاد دچار رکود شد.


بخش سوم: چگونه منابع طبیعی به “نفرین” تبدیل می‌شوند؟

تشابه اقتصاد ایران و ونزوئلا

ونزوئلا که بیشترین ذخایر نفت دنیا را دارد، اکنون با بیشترین تورم جهان دست‌وپنجه نرم می‌کند. خوان پابلو پرز آلفونسو، وزیر نفت سابق این کشور، نفت را “مدفوع شیطان” نامید و هشدار داد که این ثروت می‌تواند کشور را نابود کند.

ایران: ۵۰ سال بیماری هلندی و تورم مزمن

از سال ۱۳۵۲ تاکنون، دولت‌ها در ایران برای کنترل نرخ ارز و کسب محبوبیت کوتاه‌مدت، دلارهای نفتی را در بازار داخلی پخش کرده‌اند. نتیجه این سیاست:

  • نابودی تولید داخلی
  • رشد بی‌رویه واردات
  • تورم پایدار و کاهش ارزش پول ملی

بخش چهارم: صنعت‌زدایی؛ بزرگ‌ترین قربانی دلار ارزان

تعطیلی کارخانه‌های بزرگ ایران

کارخانه‌های مهم و بزرگی مثل ارج، آزمایش، تولی‌پرس و داروگر که زمانی غول‌های صنعتی ایران بودند، به دلیل سرکوب نرخ ارز و واردات ارزان نابود شدند.
برای مثال، کارخانه ارج که پیش از سامسونگ تأسیس شد و در اوج خود تولیدات صنعتی پیشرفته‌ای داشت، به دلیل سیاست‌های اشتباه اقتصادی از دور خارج شد.

چگونه دلار نفتی صنعت را نابود کرد؟

دلارهای نفتی که وارد اقتصاد شد، تورم ایجاد کرد و همزمان با سرکوب نرخ ارز، تولیدکنندگان داخلی را در برابر واردات بی‌دفاع کرد. این سیاست، به صنعت‌زدایی و گرایش سرمایه‌ها به سمت زمین و مسکن منجر شد.


بخش پنجم: راه‌حل چیست؟ تجربه نروژ و اهمیت سرمایه‌گذاری صحیح

مدل موفق نروژ

نروژ درآمدهای نفتی خود را وارد اقتصاد نکرد و به‌جای آن، از طریق خرید سهام در بازارهای بین‌المللی، سود این سرمایه‌ها را برای آموزش، بهداشت و رفاه عمومی هزینه کرد.
صندوق ذخیره ارزی نروژ امروز یکی از بزرگ‌ترین صندوق‌های ثروت جهان است و می‌تواند به هر شهروند نروژی ۲۷۰ هزار دلار (۱۳ میلیارد تومان) پرداخت کند.

چگونه ایران می‌تواند از این تجربه درس بگیرد؟

ایران باید:

  • از ورود پول نفت به اقتصاد داخلی خودداری کند.
  • سرمایه‌های حاصل از منابع طبیعی را صرف توسعه زیرساخت‌ها و انتقال تکنولوژی کند.
  • بر سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و بهره‌وری تأکید کند.

بخش ششم: قیمت دلار باید متناسب باشد، نه دستوری

سرکوب نرخ دلار یا افزایش مصنوعی آن، هر دو به اقتصاد آسیب می‌زنند. نرخ ارز باید بر اساس عرضه و تقاضای واقعی و سازوکارهای اقتصادی تعیین شود.

  • دلار ارزان: رفاه کاذب و نابودی صنایع داخلی
  • دلار گران: فشار اقتصادی در کوتاه‌مدت و فرصت برای توسعه صادرات

نتیجه‌گیری: آینده اقتصاد ایران در گرو تصمیمات عقلانی

اقتصاد ایران بیش از هر چیز به “عقلانیت” نیاز دارد؛ عقلانیتی که سیاست‌مداران را از اتخاذ تصمیمات پوپولیستی بازدارد و مسیر توسعه پایدار را هموار کند. تجربه کشورهایی مثل نروژ نشان می‌دهد که منابع طبیعی می‌توانند به جای “نفرین”، به موتور محرکه پیشرفت تبدیل شوند.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید